Linkdoony

وبلاگ گروهى فانوس خبرچين؛ خبرگزاری وبلاگ‌شهر


آرشيو لينكدونی

 

 Gladiator Friends

Ping site (Blogrolling)

 


  ARCHIVE

 

 

[Powered by Blogger]

Weblog Commenting by HaloScan.com

ضد
سانسور در خوابگرد

 

Design:

نقطه ته خط

 

 
Tuesday, April 27, 2004

ما کجاییم در این بحر تفکر اونا کجا!؟؟؟؟
در راستای اون موضوع ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجا! (موش بی پدر) و مطلبی که در مورد شق القمر در فانوس چند ماه پیش پست کرده بودم (هر چی گشتم تو آرشیوش نبود!) این مطلب که در مجله وزین رسالت (کسی شیشکی کشید؟؟؟؟!!) منتشر شده بود را مدتی پیش با ایمیل دریافت کردم.... شاید بعضی از شما دیده باشیدش.

 



یک معلم داشتم همیشه میگفت: هفت شهر عشق را عطار گشت.... ما هنوز اندرخم "هیچ" کوچه ایم

اینم یک جوک دوبله نشده نه خیلی بامزه!


A little boy wanted $100 badly and prayed for two weeks but nothing happened. Then he decided to write GOD a letter requesting the $100. When the postal authorities received the letter addressed to GOD USA, they decided to send it to President Clinton
The President was so impressed, touched, and amused that he instructed his secretary to send the little boy a $5.00 bill. President Clinton thought this would appear to be a lot of money to a little boy. The little boy was delighted with the $5.00 and sat down to write a thank you note to GOD, which read
Dear GOD
Thank you very much for sending the money, however, I noticed that for some reason you had to send it through Washington D.C. and, as usual, those bastards deducted $95.00


Permanent Link

 

........................................................................................

Sunday, April 25, 2004

مى‌نويسم
مى‌نويسم تا خود را باور کنم. مى‌نويسم تا خود را شفاف تر کنم، ذهنم را خانه تکانى کنم، از هزاران گره و عقده اى که در درونم هست يک يک بند باز کنم، آنجا که سالها است کسى قدم نگذاشته و من را به ناکجا آباد کشانده. مى نويسم که از زير يوغ دين و خداى دين و ولايت دين و استبداد شرقى و استثمار غربى، بندهاى زور (‌خواه سنت در جامعه سنت زده، خواه مدرنيته در جامعه مدرن) فرار کنم. مى نويسم که هويت خود را بازستانم و فرياد بزنم. مى‌نويسم چون به شعور من توهين شده. من کارى به «پروژه ها» ندارم. من از رنگ کردن گنجشک و فروختن به نام قنارى بيزارم. خواه «ولايت» باشد خواه «مردمسالارى توام با عطر معنويت» خواه «سراب غرب» . پروژه ها ارزانى مديرانش. من تنها مى‌نويسم و هشدار ميدهم. مى‌نويسم پس هستم.

به نقل از پارسا .... انقدر شرح حال قشنگی بود که دلم نیومد فقط لینک بدم!
Permanent Link

 

........................................................................................

Friday, April 23, 2004

اینم بهار .... عکس اول رو با عکس سوم این پستم مقایسه کنید....

  ;   ;  


به قول ن.ت.خ. منم این روزا خیلی بیزی (بر وزن دیزی بخونید!) هستم! تازه امروز رفتم سلمونی سرمو خلوت کنم .... میدونید خانومی که مشغول خلوت کردن سرم بود ازم چی پرسید؟ میدونست من ایرانیم.... ازم پرسید تو ایران دخترها اجازه دانشگاه رفتن دارند؟! (قابل توجه فمینیستهای محترم!)
به هر حال نتایج نظر سنجی نشون میده که بیشترین رای رو شبلاین آورده .... به زودی با کمک نقطه عزیز (وقتی ایشون هم سلمونی رفت) ترتیب ساخت بلاگ و ... رو خواهیم داد....

این لوگو را روزبه برای مراسم چهارشنبه طراحی کرده:
از وبلاگ روزبه (گفتار نیک
دوستانی که در این مراسم حاضر میشوند (اگه مدیر نمونه کشور مراسم رو باطل نکنه!) گزارش یادشون نره لطفا!

لینک دونی:
بحث جالبیه این موضوع شخصیت مجازی ... دیروز همزمان پارسا (در سایت شخصیش) و ن.ت.خ.
دو مطلب راجع به این موضوع نوشتند! اگه نخوندینشون حتما بخونید...
در سایت شاملو کتاب کاشفان فروتن شوکران احمد شاملو رو به فرمت پی دی اف گذاشتند ...
دانشمندان ژاپنی اولین موش بی پدر را ساختند! این موش 2 مادر دارد (از ادغام دو تخمک به دنیا آمده) و الان 14 ماه دارد (منبع سایت نیچر) .... ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجا!!!!
پنجمین بهار اوین (مسعود بهنود) امروز چهار سال از آن روز می گذرد. روزی که اکبر گنجی به جرم آن که اسرار هويدا می کرد به زندان افتاد.
Permanent Link

 

........................................................................................

Tuesday, April 20, 2004

دلتنگیهای آدمی را، باد٬ ترانه ای می خواند.
رویاهایش را٬ آسمان پر ستاره نادیده می گیرد
و هر دانه ی برفي٬ به اشکی نریخته می ماند.
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است٬ از حرکات ناکرده٬ اعتراف به عشقهای نهان٬
و شگفتیهای بر زبان نیامده٬ در این سکوت حقیقت ما نهفته است٬ حقیقت تو و من .... {کلیپ با صدای شاملو}

این گزینه ها در نظر خواهی بنا به توصیه دوستان حذف شد:
حزب طنازان شب زنده دار ايران 1 رای
حزب مجاهدین شب زنده داری 1 رای
اصلا حزب نه اسمشو بذاريم گروه شب زنده داران! 1 رای

در پاسخ نوشتار عزیز که پرسیده بود چی توش بنویسیم و بقیه دوستان که در جریان نیستند لطفا پست های قبلی رو بخونید.... اینهم فرم اصلاح شده ... منتظر پیشنهادات بعدی و رای دوستان هستیم....

لینک دونی:
این لینک رو ببینید.... خنده داره... مخصوصا قسمت اولش ! (با اینکه قدیمیه!)
مترجم پارس آنلاین- زرشک رو در وبلاگ دو نفر بخونید ... من چون تجربه مشابهی با پارس آنلاین داشتم کلی خندیدم!!! البته باید بگم که کار خوبی کردن که این مترجم رو ساختند که امیدوارم کاملترش کنند.....
سید خندان از هادی حیدری......




Permanent Link

 

........................................................................................

Monday, April 19, 2004

من مست و تو دیوانه..... ما را که برد خانه؟
من نظرات دوستان رو جمع آوری و فرم رفراندوم آماده است که فردا تو بلاگم قرارش میدم! ولی چرا نظرات اینقدر کمه؟!

لطفا نظراتتون رو (البته اگر نظری دارید!) در همین پست یا پست قبلی (البته بعد از خوندن پست!) قرار دهید.... با تشکر....
روابط عمومی حزب در شرف تاسیس شب زنده داران آنلاین!
دوستان در فانوس بحثی راجع به ماهیت اسمشو نبر ... (ولایت فقیه) راه انداختند اگر دوستان در این بحث شرکت کنند شاید به نتیجه ای برسیم که آخر چکار باید بکنیم!؟

اینم یه جوک دوبله نشده:


A guy is sitting at a bar in a skyscraper restaurant high above the city. He's slamming tequila left and right. he grabs one, drinks it, goes over to a window and jumps out. The guy who was sitting next to him couldn't believe that the guy had just done that. He was more surprised when, ten minutes later, the same guy, unscathed, comes walking back into the bar and sits back down next to him. The astonished guy asks," How did you do that???? I just saw you jump out that window and we're hundreds of feet above the ground!!!" The jumper responds by slurring, "Well, I don't get it either. I slam a shot of tequila and when I jump out the window, the tequila makes me slow down right before I hit the ground. Watch." He takes a shot, slams it down, goes tot the window and jumps out. The other guy runs to the window and watches as the guy falls until right before the ground, slows down and lands softly on his feet. A few minutes later, the guy walks back into the bar. The other guy has to try it too, so he orders a shot of tequila. he drinks it and goes to the window and jumps. As he reaches the bottom, he doesn't slow down at all....SPLAT!!!!!! The first guy orders another shot of tequila and the bartender says to him," You're really an jerk when you're drunk, Superman


Permanent Link

 

........................................................................................

Saturday, April 17, 2004

حزب!

خانومها آقایون رفراندوم......
بالاخره سرمو خلوت کردم فرصتی شد تا جمع آوری از پیشنهادات بعضی از دوستان در مورد حزب شب زنده داران بکنم! (دوستانی که در جریان نیستند به پستهای قبلی مراجعه کنند!) .آ مشکل اینه که نمیدونم این کارو شروع کنیم بازم یه کار دیگه به کارام اضافه میشه!! حاجی تو فانوس میکشه منو اگه دستمزد دلاری بچه ها دیر بشه یا مطلب نذارم! ولی خوب هر چه باداباد... حاجی رو هم میاریم تو خط!
از پیشنهاد دوست خوبم ن.ت.خ. شروع میکنم که شدیدا با حزب شب‌زنده‌داران موافق و پیشنهاد ساخت يه وبلاگ جمعي خوشگل به همين اسم رو هم میده تا هر چي شعر و معر و زرت و پرت و جفنگيات در مورد شب و مهتاب و غيره تو اون بنويسيم. در مورد اسم هم : "سفر به انتهاي شب" و برای حزب: جبهه مشاركت شبانه (واي بي‌تربيتي شد!)...بعدش: شب، سكوت، وبلاگ! ... " وبلاگ گروهي شب‌زنده‌داران آن‌لاين"
در ضمن قراره ن.ت.خ. هم بره سلمونی سرشو خلوت کنه بعد برای ساخت بلاگ اقدام کنه.
آبچینوس دیگر دوست عزیزم که متاسفانه این روزها به علت مشکلات ویروسی کم پیدا شده: چند پیشنهاد برای اسم حزب داده. ارگان رسمي حزب اقدام براي شب زنده داري (حابش)- يا ميدنايت اکتيويستز پارتي(MAP)- يا حزب الدعوة بالعمل في الاعماق اليالي (الاعماق) .... همگی برای کامپیوتر آبچینوس شفای عاجل و کامل میطلبیم تا در ادامه بحث و پیشنهادات جدید هم ما را یاری کند....
کامیار عزیز هم پیشنهاداتی داده مثل:شب ها برای همه شب زنده داران یا حزب مجاهدین شب زنده داری و ائتلاف شب زنده داران علاف. کامیار شدیدا منتظره که بالاخره عضو یک حزب رسمی بشه!! و در ادامه هم گفته که میتونیم اصلا اولین حزب طنز رو راه اندازی کنیم... با رعایت کلیه قوانین حزبی و ...
مسافر تنها هم پیشنهاد نداده و گفته که «هر چی آقا بگن» (نه بابا اسمشو نبرو نگفت! ن.ت.خ. رو گفت!!!) و گفتند که گروه بهتر از حزبه..
مینی ژوپ هم که مدتی بعلت مشکلات بلاگ اس.... (کامل کنید لطفا) مجبور شده بود جین بپوشه! گفته که با حزب میشه به ولگردی جوونای مردم ببخشيد وبگردي شون یه سر و سامونی داد.
البته بسیاری از دوستان دیگه هم بودن که یا نظراتشون پرید (بعلت مهاجرت من به هالو اسکن!) و یا اینکه اعلام آمادگی برای حضور کردن!
جمع بندی خود من اینه که با این جمعی که شدیم میتونیم واقعا اینکارو شروع کنیم... یه اعلان عمومی و یک زمان برای آخرین پیشنهادات... در نهایت رفراندوم و آغاز به کار حزب... بعد از مدتی هم رسما اعلام حضور میکنیم و از بزرگان هم دعوت میکنیم... فقط باید اساسنامه برای حزب هم بنویسیم.... شرط عضویت رو هم با تخفیف میذاریم خوابیدن بعد از 12 ... (الان که اینا رو دارم بلغور میکنم ساعت 5/3 صبحه! پس من این شرط رو دارم... بالاخره باید یه امتیاز هم به خودمون بدیم دیگه!)

من منتظر پیشنهادات دیگر همگی هستم تا دیگه بصورت کاملا نهایی جمع بندی و شروع به کار کنیم.... در ضمن ببخشید پر حرفی شد!

بعد التحریر: یک پست کوتاه در مورد رده بندی دانشگاههای جهان الان در فانوس گذاشتم! (ساعت 5/4 صبح!) .... اینه!

در انتها هم یک جوک دوبله نشده برای دوستان:


Three married guys die and meet Saint Peter at the pearly gates. Saint Peter asks the first guy, "Did you ever cheat on your wife
The guy answers truthfully, "Every chance I got
Saint Peter points to two doors, telling the guy to enter the second one. He then turns to the second guy, asking him, "Did you ever cheat on your wife
"A couple of times." the guy mutters. Saint Peter tells him to enter door two.
Saint Peter then asks the third guy, "Did you ever cheat on your wife
The guy thinks for a couple of seconds and says, "Well, once. You see, I was in this saloon in Texas, and I noticed they only had one cowgirl working there to take care of all of the guys.
I asked the bartender how come, and he said 'Well, she's all we need. That filly can suck a baseball through a garden hose.' So that's when I cheated on my wife

Saint Peter told the guy to enter door number one. The guy asks, "What's the deal ? You sent the others to door number two
Peter says, "Yes, and they are both going to go visit the Devil. But you and I -- We're going to Texas!"



Permanent Link

 

........................................................................................

Wednesday, April 14, 2004

سرم شلوغه وای!

1) خیلی این روزا سرم شلوغه! ..... خوب بابا.... قول می دم تا قبل از هفته دیگه برم سلمونی خلوتش کنم ... چرا میزنی؟!

2) آقا از سازمان سیا اومدن کامنت گذاشتن و تهدید کردن که هر چه سریعتر برای فانوس مطلب بنویسم آخه حاجی شاکیه! چشم همانطور که در شماره 1 گفتم میرم سلمونی سرم خلوت می شه! در ضمن ما حالا مطلب ننویسیم هم در پشت پرده مخصوصا در زمینه دلار رسانی به همه قلم به دستان مزدور فانوس و حومه فعالیت داریم!!! حاجی خودش میدونه بخدا!

3) به همه دوستان قول می دم که آخر هفته همه مطالب و پیشنهادات رسیده رو جمع آوری و خدمتتون برای رفراندوم ارایه کنم! (در مورد اون قضیه قبلی!)

4) تو این یکی دو هفته دو تا رمان جدید از جان گریشام خوندم... King of Torts و A painted House ... از رمان های جان گریشام خیلی خوشم میاد. نمیدونم این دو تا به فارسی ترجمه شدند یا نه؟ ولی به کسایی که کتابای گریشام رو دوست دارند خوندن اولی رو شدیدا توصیه میکنم راستش نمیدونم عنوانشو به فارسی چی باید ترجمه کرد یک اصطلاح حقوقی است (اگه کسی میدونه دقیقا اصطلاح حقوقیش چی هست ممنون میشم! حق تقاضای خسارت در ازای ضرر وارده - اینم از دیکشنری آکسفورد: The breach of a duty imposed by law, whereby some person acquires a right of action for damages)! برای من داستان فوق العاده جذابی داشت. در مورد خانه نقاشی شده باید بگم که تا حدود زیادی با بقیه کارهای گریشام متفاوت بود مثل اینکه هدف او تجربه چیزی متفاوت بود! داستان از زبان بچه ای 7 ساله در سال 1975 نقل می شه و زندگی او و خانواده اش دیگر و بقیه روستا نشینان را در فصل برداشت کتان بیان میکند!

4) آرمین گیله مرد این سایتو که برای مبارزه با حکم اعدام در ایران است معرفی کرده در حالیکه با تقاضای همسر کبری او دوباره در آستانه اعدام قرار گرفته.

5) خوب بابا سرت شلوغه چرا اینقدر پر حرفی میکنی!
خوب سخن کوتاه میکنم و با یک شبه جوک دوبله نشده از خدمت دوستان مرخص می شم! این 10 بار در تاریخ که لغت شنیع .... استفادش جایز بوده!


There are the only ten times in history where the "F---" word has been considered acceptable for use ... they are as follows

"What the "F... was that?" -Mayor Of Hiroshima, 1945
"Where did all those "F...ing Indians come from?" - Custer, 1877
"Any "F...ing idiot could understand that." -Einstein, 1938
"It does so "F...ing look like her!" -Picasso, 1926
"How the "F... did you work that out?" - Pythagoras , 569 BC
"You want WHAT on the "F...ing ceiling?" - Michelangelo , 1536
"Where the "F... are we?" - Amelia Earhart , 1937
"Scattered "F...ing showers....My ass!" -Noah, 4314 BC
"Aw c'mon. Who the "F... is going to find out?" -Bill Clinton, 1999
And . . . . ==>> drum roll
"Geez, I didn't think they'd get this "F...ing mad." Osama Bin Laden, November, 2001


** پانوشت جک: آقا بعضی از تاریخها فکر کنم اشتباه هستند! ببخشید شما!
Permanent Link

 

........................................................................................

Monday, April 12, 2004

1) همانطور که مشاهده میکنیدبا حضور سردار سازندگی - کسی چیزی گفت؟!- فن آوری پیشرفته بلاگ رولینگ در بلاگ من هم افتتاح شد! در مراسم افتتاحیه ایشان از این رویداد بعنوان قدمی در راه بینیازی از آمریکا نامبردند!! پس دوستان پس از آپدیت پینگ فراموش نشود!
** اگه کسی راهنمایی در مورد ساختن بلاگ رولینگ میخواد این لینک بهترین راهنماست! خیلی ساده و قشنگ توضیح داده!

2) این تعطیلات به بسیاری از کارهای عقب مانده!! مثل کتاب خواندن تا ساعت 5 صبح- مشاهده فیلم بعد خوابیدن تا ساعت 11 ظهر رسیدگی کردم!! تعطیلات مفیدی بود!

3) این قضیه حزب شب زنده داران رو باید به شکل جدی تری دنبال کنیم! پیشنهادات زیادی از دوستان چه در کامنت ها چه از طریق ایمیل به دستم رسیده! (به قول صمد در شهر به من پیشنهاداتی شد!!) پس اگه پیشنهاد جدیدی هست با ایمیل بفرستید که در چند روز آینده جمع بندی کنم و بعد به همه اطلاع میدم! فکر کنم با این ایده هایی که بچه ها دادن چیز خوبی از آب در بیاد!

4) این مقاله نيچه، زرتشت و ايران را در بی بی سی فارسی حتما بخونید!

در راستای فنگلیسی (یعنی انگلیسی که با ترجمه لعت به لعت از فارسی حاصل میشه!!) عیالات متحده یک جوک گذاشته بود اینم یکی دیگه!!


A friend who just had come from Iran with almost no English. Luckily due to his good looks found a little hotty American girlfriend. Once she was at his house and he had cooked "Aash" (soup) for her. She really liked the "Aash" and asked for the ingredients. Here is his description of ingredients as he directly translated Persian stuff into English
My dear, herrrre arrrrrre vhat my moder puttt in this Persian soup

yellow wood (zar chube), Indian stamp ( tamr e hendi), wet blood (tarkhun), wet-e (tarre), my loving wind (ba'demjun), flower of a cow's tongue(gol ga'v zabun)

Later their relationship was going down the tube
He said to her, "Look, I very very love you, let me eat your liver, but over that donkey(ba'la'khare) my eyes don't drink any water

Light my homework -taklif e man ra' rowshan kon-


Permanent Link

 

........................................................................................

Friday, April 09, 2004

دیوانه ای که از قفس پرید:

1) چند روز به خاطر تعطیلات عید پاک مسیحی تعطیلات داریم! فرصتی دارم که کمی به کارهای انجام نشده در خلال این تعطیلی برسم! دیروز چند تا از همکاران که کاتولیک هستند میگفتند که خداکند القاعده در این عید (که مقدس ترین عید کاتولیک هاست) بمب گذاری یا ... نکند... و به شکلی نگرانی این حوادث اکنون در کل اروپا وجود دارد!
2) امروز بعد از مدتها فیلم دیوانه ای که از قفس پرید (One Flew over the cuckoo's nest) را دوباره و اینبار به زبان اصلی دیدم... راجع به خود فیلم نمی خواهم چیز زیادی بگویم که حتما خیلی از شما آنرا دیده اید. فقط نمیدانم چرا اینقدر از فیلمها یا کتابهایی که درباره دنیای دیوانگان و... ساخته شده لذت میبرم (شاید ما هم بله!) دیدن دوباره این فیلم مرا یاد کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد (Veronica decides to Die) اثر پايولو کوییلو انداخت. داستان ورونیکا هم واقعا فوق العاده است! فیلم دیگری هم که مدتی پیش از کارگردان دانمارکی شرفیج (Lone Scherfig) دیدم که کمدی-درامای بسیار زیبایی بود محصول 2002 با نام ویلبر میخواهد خود کشی کند (Wilbur wants to kill himself) مردی که دارد میمیرد که زندگی کند! (قصه ماست شاید!) به کسانی که مثل من از این جور فیلمها خوششان می آید شدیدا دیدن این فیلم را توصیه میکنم!
3) شاید اگر کارهای دیگر فرصت داد دستی به سر و روی این بلاگ بکشم!
4) در پیرو پست چند روز پیشم در مورد زمان خواب و ... دیدم که خیلی از دوستان مثل آبچینوس ؛ ن.ت.خ. و م. و .... همه مثل اینکه شب زنده دارند! آبچینوس یک پیشنهادی تو کامنتها (که همشون پریدن!) داده بود که یک حزبی چیزی تاسیس کنیم!! لطفا نظرات خود را در مورد حزب شب زنده داران بیان کنید!! شاید اولی حزب رسمی ایران شدیم !! خدا رو چه دیدی!!!!!!!!
5) این قضیه چمدون دلار و سازمان سیا در فانوس خیلی جدی داره دنبال میشه!!!! اگه گذاشتن یک چندهزار دلار (یا چند میلیون دو هزار تومنی خشن !!) از گلومون راحت بره پایین !!
Permanent Link

 

........................................................................................

همان باش كه هستي ،
منيت تو ،
براي من ،
تويي بي مانند است !

از وبلاگ ساغر خانوم . حتما سری به Beauty Queen بزنید. مدت زیادیه که وبلاگشونو میخونم گفتم شما هم استفاده کنید.

کسی خبری از افکاریات های من (سمیه خانوم) داره؟! مدتیه که نمیشه به بلاگش وصل شد! نمیدونم بلاگ اسکای اشکال داره یا بلاگ ایشون اگه میتونین وصل شین لطفا بهم بگین!

هیچوقت فکر کردین اگه پاستا Pasta یا همون ماکارونی خودمون نبود چقدر جوانان مجرد و بعضا بسیاری از متاهل ها از گرسنگی هلاک میشدند؟ واقعا همه مدیون مبدع این نعمت هستیم! منکه به نوبه خود زندگیمو این روزا مدیون انواع پاستا هستم! ای پاستا....

اینم بعنوان جک دوبله نشده امروز:
ARAB & MUSLIM MALE REGISTRATION اینو امروز دیدم فرم ثبت نام عرب ها و مسلمون ها درسایت کاخ سفید است! حتما همه tab ها رو چک کنید! منکه واقعا خندیدم! از همه جالبتر هم وضعیت تاهل است! :))

لینک دونی:
اینو الان تو لینکدونی کامیار دیدم: کتابخونه آنلاین .... واقعا محشره....
لطفا اسلحه‌ی خود را تحويل دهيد! از خوابگرد

Permanent Link

 

........................................................................................

Wednesday, April 07, 2004

سلام....
1) یک یادداشت در مورد تحقیق در کشورهای فقیر تو فانوس نوشتم!
2) این Enetation پدر منو در آورده! من کامنت های همتونو میتونم بخونم (و خوندم) ... به خودشونم ایمیل زدم جواب دادند که مشکل عمومیه و دارن روش کار میکنن! به هر حال به زودی به هالو اسکن مهاجرت میکنم!
3) چند نکته در مورد جکی که در پست قبلی بود (به خاطر مشکل کامنت ها اینجا میگم!): برای کسانی که کامل منظور جک رو نفهمیدن عیالات متحده یک برنامه کمک آموزشی گذاشته! اگه ندیدید حتما نگاه کنید که روشنگره! دندونپزشک هم که در کشور چشم بادومی ها زندگی میکنه گفته که اونجا سایز AA هم دارند که به این معنی هست: Oh no) Another Almost Boobs)!
---------
4) خوب منم به هالو اسکن مهاحرت کردم و از مشکلات کامنتی راحت شدم! فقط حیف که همه کامنت های قبلیمو از دست دادم! :(( حالا بعدا باید ببینم که راهی هست که کامنت های قبلی رو به شکلی تو آرشیو بمونن یا نه؟!
5) نمیدونم از زیاد کار کردن با کامپیوتره یا مطالعه یا چی ولی این ماهیچه پشت گردنم بدجوری گرفته! به سمت چپ که میخوام نگاه کنم باید کامل بچرخم!
اینم یک جوک (شبه جوک) دوبله نشده:


MAN : You remind me of the sea
WOMAN : Because I'm wild, romantic and exciting
MAN : NO, because you make me sick

WIFE : You tell a man something, it goes in one ear and comes out of the other
HUSBAND : You tell a woman something: It goes in both ears and comes out of the mouth

MARY : John says I'm pretty. Andy says I'm ugly.What do u think, Peter
PETER : A bit of both. I think you're pretty ugly

Girlfriend : And are you sure you love me and no one else
Boyfriend : Dead Sure! I checked the whole list again yesterday

Teacher : Now, Sam, tell me frankly do you say prayers before eating
Sam : No sir, I don't have to, my mom is a good cook

Patient : What are the chances of my recovering doctor
Doctor : One hundred percent. Medical records show that nine out of ten people die of the disease you have. Yours is the tenth case I've treated. The others all died

Teacher : George Washington not only chopped down his father's Cherry tree, but also admitted doing it Now do you know why his father didn't punish him
One Student: Because George still had the axe in is hand

Permanent Link

 

........................................................................................

Monday, April 05, 2004

تو به من خندیدی...
و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم...
باغبان از پی من تند دودید..
سیب را دست تو دید...
غضب آلود به من کرد نگاه...
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
وتو رفتی وهنوز
سالهاست.. که در گوش من آرام آرام خش خش گام توتکرارکنان می دهد آزارم...
و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت؟!
<حمید مصدق>

1) امروزبدجوری تو فکر همون باغچه کوچکمون هستم... نمیدونم اسمشو نوستالژی بذارم یا چیز دیگه ولی یاد همه اون دوستایی که با هم دنبال سیب تو باغچه کشورمون میگشتیم افتادم.... دوست خوبم کامیار کلیپ خیلی قشنگی از مرغ سحر ساخته (البته مدتی پیش اونو ساخته!) امشب دوباره و چند بار نگاهش کردم....

2) حتما اینو شنیدید که آدما دو گروه هستند اونهایی که ذهنشون صبح ها فعالتره و اونایی که بعد از ظهر ها و غروب ها ذهن فعالی دارند... من همیشه از دسته دوم بودم و شب بهترین زمان برای فکر کردن و نوشتن و خوندن ... برام بوده ولی یک مدته که دیگه خیلی شور شده! وقتی شبها حدود ساعت 1 صبح به زور به خودم اجبار میکنم که کامپیوترو خاموش کنم و بخوابم یک کتاب دستم میگیرم که یک صفحه بخونم و خوابم بگیره ولی همون یک صفحه میشه 50 گاهی هم بیشتر و آخرم با فکر اینکه فردا صبح باید زود برم به زندگیم برسم چراغ مطالعه رو خاموش میکنم و میخوابم....

حالا برای اینکه حال خودم و شما عوض بشه یک شبه جوک دوبله نشده:

Have you ever wondered why A, B, C, D, DD, E, F and G are the letters used to define bra sizes? If you have wondered why, but couldn't figure out what the letters stood for... It is about time you became informed:
A} = Almost Boobs
B} = Barely there
C} = Can't Complain
D} = Damn
DD}=Double damn
E} = Enormous
F} = Fake
G} = GEEEEzus Christ


بعد التحریر:
نمی دونم این سایت enetation چه مشکلی داره کامنت ها رو بعضی وقتا نشون نمیده بایدlogin کنم تا کامنت ها رو ببینم! هر چه زودتر مهاجرت به هالو اسکن باید کرد....
لینک:
این مجله شعرو دیروز دیدم .... حتما ببینیدش! تازه شروع به کار کردند و شماره اول مجله رو در آوردن.

Permanent Link

 

........................................................................................

Thursday, April 01, 2004

1) امروز سالگرد کوچ کاوه گلستان است... به احترامش 1 دقیقه سکوت... این هم مطلبی در مورد کاوه گلستان همراه با عکسهایی از او . اینهم مطلب آقای بهنود در یادبود کاوه. یادش گرامی باد...
2) سیزده بدر خود را چگونه گذراندید...
ما امروز در محل کار خود حاضر شدیم و روز را در حین مطالعه و کار به خواندن دروغ های شاخدار سیزده از دوستان مختلف وبلاگ نویس گذراندیم.... هنگام غروب به پارکی جهت گره زدن درختی (به توصیه دوستان!) مراجعه کردیم و پس از گره زدن درخت به منزل مراجعه نمودیم.... البته واضح و مبرهن است که پس از یک روز فشرده الان خسته می باشیم و نمی توانیم عکسهایی که گرفته ایم را اینجا بگذاریم.... به زودی اینکار را میکنیم... از این نتیجه میگیریم که دروغ چیز بدی نیست و در روز سیزده میتوان دروغهای شاخدار گفت... البته درخت گره زدن ما دروغ نیست و فردا گواه گره ای که بر درخت زده ایم را به شما نشان خواهیم داد!

3) الان فردای دیروزه (یعنی جمعه!) برای وفای به عهد و ثابت کردن اینکه انشای من در مورد سیزده بدر راست بوده مدرک آوردم!!
در این عکس محلی که 13 خود را بدر کردید و درختی که بعد از لحظاتی گره خورد را مشاهده میکنید!
محل و زمان حدودی به در کردن 13 امسال!
خوب ما تا وقتی که این خانوم خانوما به اینجا برسند (شایدم یک کم پایین تر!) در همین محل و اطراف آن مانده و در نهایت این گره را به درخت زدیم! ببخشید امروز فرصت نداشتم گره بهتری بزنم!!! نه حالا خارج از شوخی اینم گره ! متاسفانه چون باد می آمد کمی عکس ناواضح است ولی خوب حقیقتا دروغ سیزده نبودا!!....

Permanent Link

 

........................................................................................

 

Best view: 1024*768 :: Encoding: Unicode UTF-8