Linkdoony
Gladiator Friends
Design:
|
Wednesday, March 02, 2005
چقدر خوبه یک آخر هفته رو با یک دوست خوب و قدیمی که مدتهاست ندیدی بگذرونی؛ اونهم در یکی از شهرهای خون و قیام و حماسه! بعد انقدر حرف بزنی که اصلا نفهمی ساعت 5 صبح شده! سردی مفرط هوا و ... هم از گرمای صحبت کم نمیکرد... علاوه بر دیدن این دوست خوب، خود دوری از استرسهای اینجا هم عالی بود! بازم ممنون رفیق شفیق...!
هفته پیش (فرصت نشد راجع بهش زودتر بنویسم!) یک روز آبچینوس آنلاین شد و پیام داد گفت این آدرس رو ببین؛ آدرس وبلاگ کوزهخانوم بود. عنوان مطلب هم آلیوس ماکسیموس...!!! من فکر کردم که بالاخره یکی از وبلاگنویسهای خوب هم از فضایل یا رذایل ما نوشته! مطلب رو خوندم متوجه شدم که نه... انگار ما تنها اثرمون تو وبلاگستان این بوده که دوستان فکر کردند اسم گلادیاتور فیلم آلیوس بوده! اسم اصلی گلادیاتور در فیلم ماکسیموس دسیموس ماریدیوس بود. این اشتباه باعث میشه بیشتر وبلاگ کوزهخانوم رو بخونم! بدترین چیز (یکی از بدترین چیزها!) میدونید چیه؟ یک مشت همکار داشتهباشی که فکر کنن خیلی میدونن؛ فکر کنن از همه بهترن (مخصوصا از غیر آلمانیها)، اینا حتی مقالههای گروههای دیگه هم به نظرشون مسخره میآد! بعد هم یکی از اینها اول صبح بیخودی بیاد بهت گیر بده و حرف مفت بزنه! خودمونیم از خودم خوشم اومد؛ اولش هیچی بهش نگفتم بعد یک جور جوابشو دادم که نیم ساعت بعد خودش اومد معذرتخواهی کرد! ولی خوب به هر شکل روزم رو خراب کرد؛ به نحوی که حتی کارهام جواب خوبی نداد! آخر روز هم دویدم سوار اتوبوس شم؛ هوا برفی بود، پامو که تو اتوبوس گذاشتم سر خوردم. البته زمین نخوردم ولی راننده مهربان آلمانی میدونید چی گفت؟ گفت "الان نه... من کارم داره تموم میشه!" یعنی اگه میخوای دست و پاتو بشکونی عصر تعطیل منو خراب نکن! ... اینم از امروز ما! هوممم Permanent Link □ نوشته شده در ساعت 1:02 PM توسط fa
........................................................................................
|
Best view: 1024*768 :: Encoding: Unicode UTF-8