1) امروز اول می است... ساعت 12 دیشب 10 کشور منجمله لهستان چک و ... به اتحادیه اروپا پیوستند. دیشب (یا امروز صبح) با چند تن از دوستان پیوستن اونها رو به اتحادیه اروپا جشن گرفتم! در ضمن روز اول ماه می بر همه مبارک! Happy May Day
2) منهم به نوبه خودم درگذشت گل آقای خوب رو تسلیت میگم ... یادش گرامی باد. دوستان در فانوس مقالاتی به یاد او نوشته اند.
3) در راستای مطلبی که اردشیر عزیز نوشته بود منم جریانی را که 3 روز پیش برام اتفاق افتاد رو مینویسم:
چند روز پیش در سلف سرویس دانشگاه یکی از همکاران رو دیدم که با دوستانش نشسته بود. وقتی سلامی کردیم یکی از دوستان او چیزی به زبان خودشان گفت و دوست من ترجمه کرد: «آلیوس جان میگه روز به روز خوش تیپ تر میشی!» من واقعا ناراحت شدم! آخه طرف YMCA بود!! (هر کی نمیدونه براش توضیح بدم!) بعد شنیدم که یکی دیگه از همکاران گفت که از مردهایی که دندون مرتبی دارن خوشش میآد! ووووووی (من هوموفوب نیستم ولی آخه یه بار بعد عمری یکی بهت بگه خوش تیپ اونم هومو! بی انصافیه بخدا!)
4) بچه ها کسی با سوزن ته گرد نازنین تماس داره؟ اگه دارید لطفا بهش بگید آپدیت میکنه یه پینگی بکنه ما بفهمیم! (آخه هیچ راه تماسی نداره!)
5) اینم معرفی یک نرم افزار برای دوستانی که با مقالات پی دی اف کار میکنن! معمولا بعد از اینکه تعداد مقالاتتون از یک حدی گذشت مرتب کردن و پیدا کردن یک مقاله مشکل میشه! با نرم افزار EndNote میتونید یک بانک اطلاعاتی قابل جستجو بسازید. مزیت اون اینه که احتیاجی به تایپ کردن عنوان و ... ندارید چون خود نرم افزار امکان اتصال به شبکه و جستجو در بانک هایی مثل مدلاین یا ISI رو دارد. شدیدا استفاده ازEnd Note رو به کسانی که با مقالات کار میکنند توصیه میکنم خودم مدتی است که استفاده از این نرم افزار رو شروع کردم و خیلی کمکم کرده! در ایران فکر کنم خیلی ارزون بشه گیرش آورد. دوستانی هم که ایران نیستند به نظرم میتونن از استادشون درخواست کنن که براشون بخره!

اینم یک جوک دوبله نشده 18+:

As an ultimate test of his will power, a man decided to give up sex for Lent. Although not thrilled with the idea, his wife agreed to support him in this effort. The first few weeks weren't too difficult
Things got tougher during the next couple of weeks, so the wife wore her dowdiest night clothes and chewed on garlic before going to bed.
The last couple of weeks were extremely tough on the husband, so the wife took to locking the bedroom door and forcing the husband to sleep on the couch.
Easter morning finally came. A knock came on the wife's bedroom door. "KNOCK!!! KNOCK!!! KNOCK

husband: "Guess who
wife: "I know who it is
husband:"Guess what I want
wife: "I know what you want
husband: "Guess what I'm knockin' with

Permanent Link □ نوشته شده در ساعت 12:56 PM توسط fa