سلام سلام..... بهار به همه مبارک.
دیشب دیروقت از مسافرت کوتاهم برگشتم. با اینکه کوتاه بود ولی خوش گذشت (جای همه خالی). این چند روز علاوه بر مرخصی از درس و کار و غیره از سیاست هم مرخصی گرفتم یک کم فکرم باز شه! به زودی در طی چند روز آینده منتظر چند تا گزارش از سفرم باشید. باید عکسها و یادداشت هامو جمع و جور کنم!
به قول پارسا فعلا وبلاگستان هم به مناسبت نوروز تعطیله! پس خیلی عجله در نوشتن گزارشام نمیکنم چون بالاخره یکی باید بخوندشون دیگه نه؟!!
کارهام یک کم این چند روز سنگین تره چون باید استاد گرامی رو که از مرخصی چند روزه بنده چندان خشنود نیست را راضی نگاه دارم!

بعد از تحریر!
دارم رو یکی از گزارشام کار میکنم (برای فانوس ) فکر کنم خوب از آب در بیاد عکساش بد نیستن!
یک جوک دوبله نشده بالای 18 سال!!

A trucker who had driven his fully loaded rig to the top of a steep hill and was just starting down the equally steep other side when he noticed a man and a woman lying in the center road, making love. He blew his air horn several times as he was bearing down on them. Realizing that they were not about to get out of his way he slammed on his brakes and stopped just inches from them.
Getting out of the cab, madder than hell, the trucker walked to the front of the cab and looked down at the two, still in the road, and yelled, "What the hell's the matter with you two? Didn't you hear me blowing the horn? You could've been killed!"

The man on the highway, obviously satisfied and not too concerned, looked up and said, "Look, I was coming, she was coming, and you were coming. You were the only one with brakes."

لینک دونی
مطلب کدام روز کدام نوروز نقطه ته خط رو حتما بخونید... حقایق تلخی است که به زیبایی بیان کرده!
Permanent Link □ نوشته شده در ساعت 9:36 AM توسط fa